میشود چشمها را بست و سفری به حدود سال1193 قمری داشت، وقتی که تهران پایتخت نشده بود و مثل امروز آن قدر بزرگ نبود که بتواند هر ده و زمین بایری که سر راهش دید را ببلعد تا بشود کلانشهر.
که ما آن وقت مجبور شویم ده باکک «رسالت» ده مهدیآباد و مجیدآباد «تهرانپارس» ده ونک و این آخریها ده نارمک را که تا همین50 سال پیش هم سر پا بود را بدهیم و جایش یک محله بگیریم توی این پایتخت.
میشود چشمها را بست و رفت پشت پرچینهای یکی از همین چند تا باغ به جا مانده از ده نارمک در چهارراه استقلال نشست و بیصدا زل زد به شکوفههایی که دیگر توی این فصل سال انار شدهاند، بعد خیلی زودتر از آن چه که فکرش را بکنیم با تک تک اهالی دمخور شویم و سلام و علیکی، چرا که آن قدر زیاد نیستند که نشود به خاطر سپردشان، آخر ده نارمک آن روزها، بیشتر از صد نفر جمعیت ندارد و همه بچههای مدرسهاش به 30 نفر نمیرسند، میتوان پشت دیوار کاهگلی باغ منتظر کاروانهای تجاری و زیارتی ماند که از شهرهای شمالی و گلستان آمدهاند و از قلعه سردار در شمال ده نارمک گذشتهاند و حالا قبل از رسیدن به شهر ری و حرم شاه عبدالعظیم حسنی از ده نارمک میگذرند تا دخترهایی که چارقد سفید دارند و دامنهای بلند چین دارشان پر از زنبق است بیایند خلخال، گردنبند یا چند متری پارچه کتان بخرند و بروند.
ما خیلی از آن روزها دور نشدهایم آن قدر که میشود نشانههایی از دیوارهای کاهگلی و انارهایی که هنوز هستند و جای پای خزینه و گاوداری را روبهروی بوستان استقلال پیدا کرد. یا همین اطلاعاتی که درباره نارمک در کتاب تهران در گذشته و حال «حسین کریمان» وجود دارد به ما میگوید، که خیلی از روزهای روستایی نارمک دور نشدهایم.
کریمان درباره نارمک نوشته «ده نارمک در محدوده طرح 25 ساله ( مناطقی که جزو تهران و پایتخت محسوب نمیشدند) در شمال شرقی تهران قرار دارد، این ده جزو بخش شمیران است و در11کیلومتری جنوب شرقی تجریش و 3 کیلومتری راه تهران به دماوند واقع شده است. جمعیت آن بیشتر از صد نفر ذکر نشده و از قنات مشروب میشود و ده نارمک یک آبادی کهن باستانی است و نامش را به عربی ( نرمق یا نارمق ) میگفتند.»
اما برای این که بدانیم ده نارمک چگونه پوست انداخت و تبدیل به محله نارمک امروزی شد باید برویم سراغ حدود سالهای 1320 که دیکتاتوری رضاخان سقوط کرد، آن وقت خیلیها که نتوانستند، زیر بار اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی آن روز تاب آورند، بعد به امید پولهایی که میشد توی تهران پارو کرد یک بقچه زدند زیر بغل، آمدند و ساکن حاشیههایی شدند که آن روزها خارج از محدوده این کلانشهر بود و ما همان سالها شاهد توسعه بیضابطه شهری در شرق تهران شدیم و محله مفت آباد شکل گرفت، مفت از آن جهت که مردم دست به تصرف عدوانی اراضی بایر زده بودند.
حدود همان سالها وقتی زمان دکتر مصدق دولت با این هجوم بیسابقه مهاجرت و ساخت و سازهای بیضابطه مواجه شد تصمیم گرفت در 2 ناحیه نازی آباد و نارمک که اراضی آنها در تملکش بود، طرح شهرسازی با اصول و ضوابط مدنی اجرا کند.
از این دوران به بعد میتوان توسعه شهری نارمک را به 5 مرحله تقسیم کرد که درباره مرحله اول توسعه میتوان گفت، نارمک اولین تجربه شهرسازی مدرن است که در سال 1329 توسط بانک ساختمانی، طرحریزی اولیه شد و به کمک مهندسین آلمانی به اجرا در آمد. سپس مصدق حدود4-3هزار قطعه زمین در اختیار کارمندان دولتی قرارداد.
در آخرین ماههای سال 1332 مهندس جهانگیر مظلوم ساخت ماکتهای ساختمانسازی نارمک را آغاز کرد که میدان نبوت ( هفت حوض ) و ایستگاه دفتر اولین قسمتهای نارمک بود که به شکل امروزی در آمد و پس از آن خیابان گلبرگ و سی متری نارمک ساخته شد.
مرحله دوم توسعه
سرانجام با به وجود آمدن تأسیسات شهری در این محله و همچنین ایجاد ساختمانهایی توسط دولت، محله نارمک مورد توجه مردم قرار گرفت و با احداث بزرگراه رسالت فعالیتهای ساختمانی شدت گرفت.
مرحله سوم توسعه
در سال 1345 تهران به 10 منطقه تقسیم شد که منطقه 6 و 4 کنونی جزو منطقه 8 محسوب میشدند، اما در سال 1349 و با افزایش ساخت و سازها در محدوده نارمک سرانجام این محله با تصویب طرح جامع تهران جزو مناطق شهری تهران درآمد.
مرحله چهارم توسعه
معابر محله تقریبا در سال 1343 شکل گرفت بهطوری که نارمک از شمال به رسالت، از سمت غرب به گلستان و همچنین خیابان مسیل باختر و خیابان سی متری گلستان و خیابان شهرداری (سی متری نارمک) ایجاد شد.
مرحله پنجم توسعه
در حدود سال 1360 توسعه اطراف نارمک محدود به شمال شرق نارمک میشد، اراضی بین نارمک و تهرانپارس در دو طرف خیابان رسالت به علت خارج بودن از محدوده زاغه نشینی در آن رواج گرفت و سرانجام پس از انقلاب خانههای حلبی به خانههای آجری تبدیل شد. ولی غرب نارمک به علت قرار داشتن در زمینهای نظامی تا به امروز توسعه نیافته است.
چشمانداز نارمک در آینده
وقتی محله نارمک منطبق با اصول شهرسازی ساخته شد، خیابان بندی، تقسیم اراضی و متد شهرسازی آنچنان بود که میتوانست بهعنوان الگویی مناسب برای شهرسازی در ایران حفظ شود.
اما از آن جایی که هیچ ضابطه قانون مندی برای حفظ این ساختار وجود نداشته اکنون محله نارمک پس از حدود 56 سال با توجه به این که عمر متوسط ساخت و ساز در ایران 25سال است و همچنین ما در دهه 60عملا شاهد شروع تجدید بنا در این محله بودهایم، کمتر توانسته طراحی مدرن روزهای اول را حفظ کند هر چند که با تمام این تحولات محله نارمک همچنان توانسته بافت کلی و همچنین بافت مسکونی خود را حفظ کند.
اما برای آن که بدانیم میشود با اجرای طرح جامع تهران به آینده نارمک دلخوش بود یا نه؟ سراغ شرکت مشاور زیستا رفتیم که پس از تهیه طرح جامع جدید تهران«هر چند که هنوز به تصویب نرسیده و به اجرا در نیامده است» بهعنوان شرکت مشاور منطقه8 معرفی شده است.
حسین پور، کارشناس این شرکت ویژگیهای خاص محله را، قدمت 50 ساله، تناسب فرم محله با فضا و همچنین تأمین سلسله مراتب دسترسیها و میدانچههای مرکزی که از نظر ترافیکی یک مکث و توقف در کوچههای فرعی ایجاد کرده میداند و میگوید: این میدانها توانستهاند مراکز زیرمحلهای به وجود آورند. در واقع هر کدام گروهی از واحدهای مسکونی را در اطراف خود دارند که این میدانها علاوه بر تناسب کالبدی محل، موجب تناسب انسانی شدهاند، همچنین عواملی چون وجود خیابانهای عریض، پراکندگی فضای سبز در بافت محله، وجود میدان نبوت (هفت حوض) بهعنوان فضای شهری و محل تجمع ساکنان توانسته یک پهنه ارزشمند اجتماعی ــ مدنی به ما بدهد. اما محله ما ضعفهایی هم دارد که نه از نگاه مسئولان که از چشم خودمان هم دور نیست، مانند کمبود خدمات محلهای ــ خانههایی با متراژ پایین (ریزدانگی قطعات) ـ میدانها و معابری که وجه تشخیص چندان درستی ندارند و میشود گاهی در این محله هم گم شد.
بهزاد فرد، دبیر اجرایی طرحهای موضوعی-موضعی معتقد است: نداشتن یک دستورالعمل برای حفظ مناطقی بهعنوان الگوی مطلوب شهری موجب میشود که با گذشت زمان در این مناطق مانند خیلی از محلههای دیگر با معضلاتی مواجه شویم.
به بیان دیگر وقتی طراحی شهری و شهرساز محلهای را طراحی میکند میزان زیست پذیری خاصی را از محله انتظار دارد، در واقع هر قدر که تراکم ساختمانی و جمعیتی افزایش یابد به تناسب همان قابلیتهای زیستپذیری فضای شهری کاهش مییابد. بهعنوان مثال؛ میدانگاهی که محل بازی 10 بچه بود، حالا جای بازی 50 تا کودک شده و همچنین با افزایش جمعیت و تعداد خودروهای شخصی این میدانها تبدیل به پارکینگ اتومبیل شدهاند. در حالی که در زمان طراحی، کاربری این میدانها محل تفریح اهالی و گذر تعریف شده بود. از طرف دیگر تأسیسات شهری در روزهای اول، دیگر پاسخگوی تراکم جمعیتی کنونی نیست. بنابراین باید زیر ساختها تغییر کند.
همه این عوامل موجب شده ما در محله نارمک با کمبود شبکههای زیر ساختی آب و برق و فاضلاب مواجه شویم. در این شرایط فشار بر فضای جمعی بهدلیل تراکم جمعیت و خودروها بالا میرود و بهدنبال همه اینها درختها و فضای سبز بهدلیل افزایش سطح اشغال در خیابان و حیاطها کاهش مییابد.
پس در نهایت ظاهر امر این نیست که تنها تراکم ساختمانی افزایش پیدا میکند، بلکه مجموعه عوامل زیست پذیری محیط در جهت تخریب کاهش مییابد. دکتر بهزاد فرد وجود نداشتن ضابطهای که بتواند در تمام زمانها پاسخگو باشد را مهمترین علت به هم ریختن ساختار به سامان نارمک میداند و معتقد است زمانی که مسئولان در مواجهه با موضوعات و مسائل تصمیمگیری مقطعی و لحظهای کنند و نگاه کلی و جامع به مسائل شهر نداشته باشند، ما با مشکلات این چنینی مواجه میشویم.
حالا کمتر کسی محلهای را که یک روز ده بود و جای جایش سبز و گندم زار بود را یادش است. کسی هم دلگیر نیست که روستایش را داده و جایش یک محله گرفته توی این پایتخت که شهرنشین روستا به کارش نمیآید.
اما طی این سالها آن قدر بیحساب و کتاب خشت روی خشت چیدهایم که دیگر حواس هیچ کس به گم شدن آن جای پای طراحی و مهندسی اصولی نیست. بعد یک روز صبح بیدار شدیم و دیدیم محله ما هم یک جورهایی شبیه دیگر محلات این کلانشهر بینظم و به هم ریخته شده است.